در مشاوره خانواده ، هنگامي كه روشن باشد رفتار يا شيوه خاصي به احتمال بسيار تبعات و پيامدهاي منفي و مخاطره آميزي خواهد داشت، مشاوره ممكن است حالت دستوري يا جهت دهنده به خود گيرد. در چنين شرايطي مشاور ممكن است با تبيين پيامدهاي احتمالي، رفتار يا عمل خاصي را بيش از موارد ديگر توصيه و تاكيد نمايد. براي مثال هدايت بيماران پس از سكته قلبي براي شناختن و درك تغييراتي در سبك زندگي كه احتمال وقوع سكته قلبي مجدد را كاهش ميدهد، مفيد و مناسب خواهد بود. به هر حال مشاوره چه دستوري باشد و چه غير دستوري، غالبا فرايندي فراتر از توصيه، نصيحت كردن يا ارائه اطلاعات و آموزش دادن، بلكه فرايند پوياي يادگيري با محوريت مراجع است .
ضرورت مشاوره
همواره از پیدایش نسل انسان و از زمانی که زندگی گروهی و اجتماعی شکل گرفت و تنوع فعالیت ها و ارتباطات انسانها پیچیده تر شد ، گاهاً بشر مرتکب خطا و اشتباهاتی می گشت که بعضاً جبران ناپذیر بود . تا اینکه انسانها دریافتند که برای انجام بعضی امور نیاز است از فکر و اندیشه دیگران هم کمک بگیرند .
در زمانهای گذشته صاحب این فکر و اندیشه معمولاً افراد پیر و ریش سفیدان بودند که با توجه به تجربیات خویش ارائه راهکار می نمودند و از آنجا که در دین اسلام توصیه به مشاوره شده ، پس جایگاه مشاور تبیین و تثبیت شده است . لذا با توجه به دنیای متمدن امروز که انسانها روابطی پیچیده دارند و برای رسیدن به اهداف خود ناگزیر از ارتباط با دنیای بیرون خود هستند ، دریافته اند برای رسیدن بهتر به هدف و ارتباط مؤثرتر ،باید بهتر اندیشید ،و مطمئن گان برداشت ؛آنجاست که مشاوره عینیت پیدامی کند .
در عمل، بین رواندرمانی و مشاوره خانواده مرز کاملا روشنی وجود ندارد. به این معنا شیوه و اصول کار در هر دو مورد تا مقدار بسیار زیادی شبیه به یکدیگر هستند.
مشاوره روانشناسی کاری تخصصی است که فقط در حیطه صلاحیت متخصص روانشناس است و با راهنمایی، نصیحت و پند و اندرز که هر کسی میتواند خود را در آن متخصص بداند تفاوت زیادی دارد. در مشاوره روانشناسی متخصص روانشناس همان الگوها، متدها و شیوههای آزمایش شده علمی را بکار میبرد که در مورد رواندرمانی به تایید رسیدهاند. تشخیص اینکه مراجعهکننده احتیاج به مشاوره و یا رواندرمانی دارد همیشه احتیاج به دقت و بررسی کافی دارد.
بسیاری از مواقع موضوعی که مراجعهکننده بخاطر آن به روانشناس مراجعه میکند نه برای خود وی و نه برای روانشناس از اول به روشنی قابل تشخیص نیست. برای مشاوره درست لازم است که سوالات خاصی پاسخ بگیرند.
مدیر یکی از سوپرمارکتهای زنجیرهای برای مشاوره در خصوص آمادهسازی (Coaching) به من مراجعه میکند. وی گزارش میدهد که در طی سال گذشته آنقدر تغییرات مختلف در محل کار وی پیش آمده و در جریان آن تعداد زیادی از کارمندان جابجا شدهاند (استخدام جدید، اخراج و انتقال به شعبههای دیگر) که وی مجبور بودهاست بخاطر توقع رییس بالادست خود وظایف زیادتری را بر عهده بگیرد، بطوری که توانش بشدت تحلیل رفته و احساس فشار عصبی دائمی دارد.
این موضوعات در طول زمان بر روی روابط خانوادهگی وی تاثیر منفی گذارده و در زندگی هیچ چیزی خوشحالش نمیکند و علاقهاش را به همه چیز از دست دادهاست. حس آدمی را پیدا کرده که تحت کنترل دیگران قرار دارد. همچنین به یاد دارد که در دوران دبیرستان نیز همین حالات را داشته است.
در این مثال میشود دید که موضوعی را که مراجعهکننده با خود آوردهاست چندین چیز را در بر میگیرد و نه تنها موضوع چندینجانبه است بلکه هدف مراجعهکننده نیز هنوز معلوم نیست. آیا موضوع «فشار کاری» است و برای مثال لازم است که در اولین قدم با رفتن به یک مرخصی قدری از شرایط کنونی فاصله بگیرد و بعد از آن باید با سنجیدن موقعیت وی در روابط کاری برای بوجود آوردن تغییرات لازم در سیستم رفتار شغلی و رابطهای وی از فشار کار وی کاسته شود تا بتواند با آرامش لازم حرکت کند، آیا لازم است برای بهبود رابطه خانوادگی وی اقدام کرد تا از فشارهای وی در این زمینه کاسته شود، یعنی کارهایی که میشود به کمک مشاوره به آنها رسید؟
یا اینکه موضوع اصلی وجود یک نوع گرایش و یا اختلال افسردگی است که سایه خود را در روبرویی وی با پیشآمدهای زندگی و کارش گستردهاست و در این حال نه تغییر در روابط کاری و خانوادگی بلکه تغییر افسردگی باید مد نظر قرار بگیرد و فرد باید در یک دوره رواندرمانی در زمینه مشاوره خانواده قرار بگیرد.
مشاوره خانواده...
برچسب : نویسنده : مشاوره خانواده msh400 بازدید : 242